شاندرمن در پستوی فراموشی!
اشاره:
پدیده ی شهر سازی در عصر امروزی چنان گسترده و پیش رونده است که برای هر لحظه ما شاهد تحولات عظیم علمی ، توسعه یافتی ، مدرنیزاسیون ساختمانی از برج های چند قلو گرفته تا شکل های ماهی و فیل و سبد نشان وساختمان های ده طبقه زیر زمینی که هر کدام شان در جای جای خود علامت سؤالی را دارند تا بینندگان شان پاسخ دهند .
عصر حاضر و مدل های شهر سازی جهانی مبحثی نیست که از طریق رسانه یی یا تبلیغات مهیج به گوش کسی نرسیده باشد و اکنون در هر کوره راهی که بنگری پیشرفت علمی توسعه یافتگی ساختمانی و شهر سازی نمادی از تکنیک و مدل های امروزی دیده می شود و این امر از طریق بنیادی چون شهرداری ها به طرق گوناگون به نمایش گذاشته می شود .اما چرا بخش شاندرمن ، از آغاز تاکنون همچنان در پستوی فراموشی سپرده شده است خود بحثی جدا گانه را می طلبد که بنده نه علم شهرداری را بلدم و نه چگونه گی توسعه یافتگی شهری را می دانم . اما همین قدر می بینم از دهه پنجاه تا اکنون که بنده ده سال قبل از انقلابش را لمس نموده چرا این شهرک کوچک هیچگونه حرکت پیشرونده یی نداشته است؟
شاید برای خیلی از قدیمی ها این سؤال شده باشد که چرا شاندرمن دهه 50 دلفریب تر از شاندرمن امروزی است با همان خیابان های خاکی با مغازه های مدل قدیمی و حتا اسب هایی که به قطار بسته در تنه اقاقی های وحشی(للکیه کله) که اکنون در آنجا کتابخانه احداث شده است زیبایی هایش به مراتب بهتر از شهری به اصطلاح شاندرمن امروزی جلوه گر می باشد!
بنده نه در صدد انتقاد از مسئولین بخش و نه از کسانی که امروزه به نام شورا می خوانندش و نه بخشدار و شهردار و... بر آمده ام بلکه یکی از دغدغه هایی که همیشه گریبانگیر شهروندی چون بنده بوده این است که بالاخره این بخش چه زمانی می خواهد از خواب گران بیدار شود؟! زمانی را یاد بیاوریم که شاندرمن و ماسال بود اما با ظهور عواملی ، شاندرمن رنگ می بازد و ماسال جایش را می قاپد .وتا به امروز این غفلت همچنان ادامه دارد !
وقتی که ساحل رودخانه به لجن کشیده مرغک را به نظاره می نشینی و با مغازه هایی زه وار دررفته و کانکس مانندش به تماشای سیمای شهر می نشینی خشم و نفرت در وجودت جوانه می زند . وقتی به مغازه یی چون «خدمت» که نماد زاغه نشینی شاندرمن است ، روبرو می شوی به عدم کارایی مسئولین در سطح بخش واقف می شوی. سؤال است چه اما اگرهایی در این خصوص وجود دارد ؟ چرا کسی در این 33 ساله نتوانسته اند «خدمت» را متقاعد کند تا سرو دستی به مغازه اش بکشد که سیمای شهر را چون لکه ی چرکینی آلوده است ؟
وقتی که به عصر سنگي باز گشته ایم ـ و در سطح شهر لانه مرغ یافت می شود !!! آیا همین عناصر دلیلی بر فراموشی شاندرمن نیست؟
سخن کوتاه کنم چرا که دراین قالب حرف ها بسیار است که در حیطه کاری ام نیست و تنها عکس هایی که اخیرن به رسم یادگاري تهیه شده ، به نمایش می گذارم تا خوانندگان به قضاوت بنشینند و همچنین مسئولین محترم شاید پاسخگو باشند:
وبالاخره این هم لانه ی مرغی که................